شعرکوتاه/مینیمال

شعرکوتاه/مینیمال

به تلخی رفته اند
قندهایی که با خنده ات
در دلم آب می شد ...

... هادی رضایی ...

آدرس کانال تلگرام شعرکوتاه/مینیمال
https://telegram.me/minimalism94

بایگانی
آخرین مطالب

۱۸۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعرکوتاه» ثبت شده است

احسان پرسا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۴۱

قایقت می‌شوم

بادبانم باش.

بگذار هرچه حرف

پشت سرمان می‌زنند مردم،

باد هوا شود

دورترمان کند...

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۳۸

تلخی شراب صدها ساله،

در بیکرانگی ذهن 

گس می کند تک تک سلولهای اندیشه ام را. 

"چه تلخ می اندیشم"

گاه پیش می آید!


🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۴

امشب دلم تب کرده است

تشتى از عصاره عشق برایم بیاور

مى خواهم دلم را پاشویه کنم


 

🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۱۴

علت بی خوابی های هر شبم 

پک های پی در پی بر لب

سیگار نیست

نه...آن فنجان نیست

لمس آغوشت میان بستر عشق است

قهوه و سیگار 

را بدنام کرده، برق چشمانت



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۱۳

زندگی را 

با غم نبودنت

پیوند دادم!

از بس که عضو جدیدش ناهمگون بود

باهرنفس 

پیوند را پس داد.



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۱۲

"رفت"

درکش نمیکنم...

اما میدانم 

فعل آمدن 

برایش سخت بود!!



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۱۱

من هم اگر

یک " تو " در خاطراتم داشتم

شاعر خوبی میشدم

که شعر هایش

را در وصف نبودنش می سرود ...



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۱۱

به گمانم فقها برخود هم

رام گیسوی تو نتوانستند

که همگی متفق القول 

فتوا به زنجیرش داده اند 



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۷

من

دلم،کافه ای...

دعوت یک دوست را میخواهد

نشستن در گوشه ی دنج مهربانی

کنار دیواری شیشه ای...

خیره شدن در قهوه چشمانت

و بخشیدن تمام تلخیشان با من...

و نگاه تو همچنان ب گل های بابونه ی روی میز باشد که طبیعی نفس می کشند...

من دلم میخواهد

تو را در خاطره انگیز ترین کافه ی طهران ببخشم



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۶

آن شب ها را هرگز ازیادها نخواهم برد شبی ک با تو آشنا شدم ونمی دانستم کیستی ب هرحال آن شب ستاره ها هم شاهد این عشق بی نشان بودن شب های پرستاره وزیبا اما کمی سرد ولی آن سردی با وجود تو معنایی نداشت شبی ک جایت را ازدور درقلبم مجسم کرده بودم وبرای همه ی شبها آن جا،جای تو بود نگاهی را ک من ناخودآگاه بسوی شب تنهایی فرستاد چه نگاهی بود!!!! کاش آن شب هرگزعشق تو را دردل راه نمیدادم وحالا اینگونه آتشینم ک آن شب تصادفی بود در دگرگون کردن زندگی من



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۵

زیر آوار سکوت

چه نجیبانه مرا می خندی

سالها میگذرد

من هنوز

ضربان دل آشفته ی مشتاق تو را می شنوم

در سراگیجی تکرار مدام

وعده ی هرگز آغوش تو باز

دیر خواهد شد


جغد گفته نخواهی آمد

کودک منتظر قصه ی من

در پس حسرت این فاصله ها

پیر خواهد شد...



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۴

این جمعه نیست که دلگیرت میکند

 خاطرات گذشته است

 که بدون دعوت دور میز کنارت مینشینند

 تا با تو چای بنوشند 

چاییت را سر بکش

 تمامیه پنجره هارا باز کن

 تا سرمای زمستان دلتنگیهایت را منجمد کند...



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۳

تو چمدان می بستی و من چشمهایم را

من اشکهایم را ردیف می کردم و تو لباسهایت را

آن چیزهایی که باید می ماندند را بردی

و آن چیزهایی که باید می رفتند را 

جا گذاشتی.



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۲

عشق

شانه ی مردانه می خواهد

مثل وقتی 

که کوه شانه اش را

بالا می دهد

تا ابر 

تمام دلتنگیش را

ببارد



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۱

به تو نزدیکتر می شوم

آنقدر که

 اگر قلبت از تپش بایستد بمیرم

بیدار شو

بیدار شو..

یک بهانه ی کوچک

برای پر کشیدن کافی ست.

حتی صدای نفس هایت...



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۹:۰۰

با رفتنت...

هوای نبودنت مرا خفه کرد

منی که فکر می کردم

زندگیم با اکسیژن می گذرد



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۹

ایمان داری

به من

و دوباره آمدنم

مثل من

که ایمان دارم

به آمدن بارانی که

هر وقت آمد

یک نفر گفت :

این چه وقت آمدن است!



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۸

قهر کردی ...

بس که خیالت حواسم را

پرت کرد

همه گلها خشکیدند

جایشان ، گلهای مصنوعی کاشتم 

از قتل عامی دگر می ترسیدم.



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۶

شیطنت های تو را 

در میان خوابهایم دیدم

به گمانم که

همان شیطان روحم شده ای...



🍁#روزهای_جمعه

🍁#اشعار_شما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۰۸:۵۴