من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
لک لک ها رفتند
و پرهای سفیدشان
برف شد و بارید
بر گنجشک های کوچک تنها
زمستان آغاز شده بود.
عزیزم
دیگر دوره ی تعصب و غیرت پوچ گذشته است
بگذار نگاهت کنند
چه می شود مگر ؟
از این همه مرد
بالاخره یکی پیدا می شود که انصاف داشته باشد و بگوید :
خوش به حال صاحب دلت !
در هر ایستگاهی که پیاده شوی
کنار توام
این قطار
مثل همیشه در کف دستم راه می رود
مــن بــر آنــم
کــه ســزاوار قــدم هــای تــو بــاشــم
کــه بیــایــی، شــایــد!
تــو بــر آنــی
کــه قــدم هــات
بــه کــوی مــن بیچــاره نیفتــد، بــه غلــط . . .
از خلاصه ی روزهای انتظار
که می دانم حوصله به خرج نمی دهی
تا تمامی حرفهایم را بشنوی
فقط این را می گویم:
دلتنگی ام
آنقدر بزرگ شده است
که اگر ببینی
شاید نشناسی!
🍁کانال شعر کوتاه/مینیمال🍁
🍂شعرکوتاه
🍂مینیمال
🍂دکلمه
🍂بیوگرافی
🍂عکس نوشته
🍂شاعران معاصر
👇👇👇👇👇👇
در من
آدم برفی ای ست
که عاشق آفتاب شده!
و این،
خلاصه همه داستان های عاشقانه جهان است . . .
قسم به مهربانی اش
بگو به من
صدایِ پایِ کیست
که کودکِ دل مرا
به روی دستِ سرنوشتِ خیس
همشه تاب می دهد.
قسم به مهربانی اش
بگو به من
صدایِ پایِ کیست
که می رود
و با سکوت خویش
به من جواب می دهد ؟
باد
بر کلمات من می چرخد
غبار حروف را پاک می کند
می بیند نیستی.
این گونه که او پرسه زنان دور می شود
بر می گردد
برف در دهانم خواهد ریخت.
در کشتزارانی دور،
به جستجوی تو بودم!
غافل از اینکه
تو نان شده بودی٬
در دستان گرسنه مردم . . .