می خواهم با همین قلب ناقص
دوستت بدارم
زندگی کنم
و این بار مراقبم
از هر اتفاق عاشقانه ای که بیفتد
عکس بردارم...
می خواهم با همین قلب ناقص
دوستت بدارم
زندگی کنم
و این بار مراقبم
از هر اتفاق عاشقانه ای که بیفتد
عکس بردارم...
وقتی در خانه نیستی
زلزله
آتش سوزی
و حتی بادی که به پنجره می کوبد
وحشت زده ام می کند ...
می ترسم
هیچ راه فراری به آغوش تو نباشد.
سعی کردیم کاری به هم نداشته باشیم
من بار تنهایی خودم را بکشم
انها چاله های زندگیشان را پر کنند
در این خانه هر روز دوستانی جمع می شوند
در تنهاییم
از خودشان پذیرایی می کنند
من و این مورچه ها
سالهاست که با خرده های نان
دوستی مان را اغاز کرده ایم.
گاهی یک خراش سطحی
می تواند
کوهی را در تو فرو بریزد
کافی ست
جای عمیق زخم را بلد باشد