با فنجانی چای هم
می توان مست شد!
اگر اویی که باید باشد،
باشد ...
من از این می ترسم
که دوست داشتن را ؛
مثل مسواک زدن ِ بچه ها
به من و تو تذکر بدهند...
به جز حضور تو،
هیچ چیز این جهان بیکرانه را
جدی نگرفتم!
حتی عشق را . . .
در کشتزارانی دور،
به جستجوی تو بودم!
غافل از اینکه
تو نان شده بودی٬
در دستان گرسنه مردم . . .
کــودکی ام را دوســت داشتــم!
روزهــایــی کــه بــه جــای دلــم،
ســر زانــوهــایــم،
زخمــی بــود . . .